يکی بود، يکی نبود،غير از خدا هيچ کس نبود، دو بلدرچین با جوجههای خود در کشتزاری زندگی میکردند، روزها به دنبال غذا به صحرا میرفتند و شبها به لانهی خود برمیگشتند. شبی جوجهها به پدر و مادر خود گفتند: «امروز صاحب کشتزار، پسرش را نزد همسایهها فرستاد تا از آنها بخواهد که فردا برای درو، به کمک آنها بیایند.» یکی از جوجهها با نگرانی گفت: «اگر فردا این کشتزار را درو کنند، چه کنیم؟» مادر جوجهها گفت: «نترس! فردا کسی برای درو نخواهد آمد و لانهی ما خراب نخواهد شد.» ……
روز یکشنبه 6 آذر ماه 1401 سرکار خانم خواجه زاده در زنگ فارسی درس ” برزگر و بلدرچین ” را تدریس کردند . در این زنگ دانش آموزان با کمک معلم و با آوردن وسایل مورد نیاز ، نقاب و گریم ،نمایش برزگر و بلدرچین را اجرا نمودند . این نمایش با هدف آشنایی دانش آموزان با واژه ی « خوداتکایی » و همچنین تقویت حس آینده نگری و نیک اندیشی، مشارکت گروهی و ایجاد شور و اشتیاق در دانش آموزان ، در کلاس اجرا شد.